شناسهٔ خبر: 69014 - سرویس جامعه
نسخه قابل چاپ منبع: فارس

آغاز سریال جدید «مدیری» در میان دود اسپند و ریسه‌های رنگی

«مهران مدیری» با «اتاق عمل» به غیبت ۵ ساله‌اش در تلویزیون پایان داد.

به گزارش نماینده به نقل از فارس، صبح روز گذشته آخرین ساخته مهران مدیری در حضور مدیران شبکه تهران و جمعی از اصحاب رسانه کلید خورد.

مدیری که بعد از 5 سال دوری از تلویزیون به این رسانه بازگشته است این بار هم مثل دفعات گذشته از بازیگران ثابتی که در این سالها با آنها کار کرده، استفاده کرده است.

در نشستی که با مدیران شبکه تهران داشتیم بعد از اشاره به سریال «اتاق عمل» مهران مدیری بیان شد که این سریال در لوکیشن اصلی اش واقع در بیمارستانی که تماما ساخته طراح دکور است، کلید می خورد اما وقتی آدرس برای‌مان ارسال شد متوجه شدیم که احتمالا هنوز دکورهای مربوطه ساخته نشده است.

خانه ای حوالی فرمانیه و در انتهای کوچه ای بن بست همان مکانی است که روز گذشته به آنجا دعوت شدیم. در بدو ورود هیچ فرد آشنایی را در جلوی درب حیاط نمی بینم و سعی می کنم به محلی که تمامی خبرنگاران هم در آنجا ایستاده اند بروم.

بعد از عبور و گذراندن حیاط جلویی خانه و پیمودن پله ها به حیاط پشتی می رسم که در آنجا ملک زاده به همراه تعدادی از خبرنگاران ایستاده اند.

در پارکینگ این حیاط تعدادی میز و صندلی چیده شده که تعدادی هنرور خانم و آقا در آنجا حضور دارند.با دیدن این فضا و حضور هنروران متوجه می شوم که این سکانس با حضور آنها ضبط خواهد شد.

از درِ پشتی ساختمان بیرون می روم و مدیری را با همان استایل همیشگی اش می بینم، بلوز مشکی و عینک آفتابی. او خیلی آرام و با خونسردی تمام با دستیارش صحبت می کند و نکات لازم را به او می گوید.

نکته جالب توجه در کوچه ای که در آن قرار داریم این است که گوسفند و گاوی بزرگ با طنابی به درخت واقع در کوچه بسته شده اند. برخی می گویند قرار است آنها را برای شروع پروژه سر ببرند و تعدادی هم خلاف این نظر را دارند. اما ملک زاده می گوید قرار است گوسفند قربانی شود.

مدیری قبل از شروع سکانس جای تک تک دوربین ها و زاویه دید مونیتورها را با وسواس خاصی چک می کند.

مهران غفوریان را می بینم که می گویند قرار است یکی از دکترهای این سریال باشد. اما ظاهرش چیز دیگری می گوید و اصلا شبیه به یک دکتر نیست و این را می توان از الفاظ عامیانه که در شروع سکانس می گفت، به خوبی متوجه شد. گریم او فقط یک سبیل است که کمی متفاوتش کرده است.

این خانه که ما جلوی درب ورودی اش ایستادیم منزل پدری دکتر بهزاد عشقی با بازی غفوریان است. عشقی که بعد از پنج سال دوری از وطن و خانواده به میهن برگشته است به ظن افرادی که او را مدت هاست ندیده اند به خاطر تحصیل به خارج از کشور سفر کرده بوده است.

امروز و در سکانس ابتدایی سریال قرار است بازگشت عشقی از سفر پنج ساله اش جلوی دوربین جمال شمس رود. بالای درب روی پلاکاردی نوشته شده است: دکتر بهروز عشقی بازگشت غرور آفرین شما را به میهن صمیمانه تبریک می گوییم.

به گفته ملک زاده روابط عمومی سریال؛ قرار است تا دو جفت دو قلوی زن و مرد هم در این سریال حضور داشته باشند. وی ادامه می دهد: این خانه سه طبقه متعلق به سه دکتر همین بیمارستان است که در هر طبقه یکی از دکترها زندگی می کند.

در همین اثنی و قبل از اینکه سکانسی تصویربرداری شود، گوسفند را قربانی می کنند.

با اعلام مدیری و پوپک مظفری دستیارش هنرورها وارد کوچه می شوند. در این بین گیتی معینی را می بینم که از شواهد پیداست او مادر دکتر عشقی را بازی می کند.

همه عوامل با گوشی که در گوششان قرار دارد با یکدیگر صحبت می کنند که این بهترین کار ممکن برای ایجاد آرامش در گروه است.

چند صندلی پلاستیکی برای خبرنگاران در نظر گرفته شده تا در این زمانی که معلوم نیست تا کی طول خواهد کشید، روی آنها بنشینند که با زیاد شدن تعداد خبرنگاران به تعدادی صندلی نمی رسد و آنها ایستاده نظاره گر کارگردانی مدیری هستند.

مدیری برای ضبط صحنه مربوط به حضور هنرورها سه بار کات می دهد و بالاخره صحنه مورد نظرش را می گیرد. در این سکانس بیست کاسه سفالی آبی رنگ روی زمین چیده شده که توسط شیلنگ آب می شود و یکی از هنرورها که از همه بیشتر بازی و جنب و جوش دارد؛ آنها را به دست تک تک افراد می دهد. او از حضور و بازگشت یک دکتر در محله شان بسیار خوشحال است و این خوشحالی اش با جمله مدیری مبنی بر اینکه: «همه حرف بزنید تا سکانس شلوغ تر شود» بیشتر هم می شود. یکی از اهالی محل که اتفاقا ریش سفید هم هست، خطاب به پدر عشقی می گوید: دیگه باید پسرت رو سر و سامون بدی و دیگه دکتر هم شده و جایگاه اجتماعی خوبی داره و کمتر کسی به او جواب رد می ده. شش سینی اسپند هم روی زمین قرار دارد که با شروع سکانس توسط یکی از افراد صحنه اسپند داخلش ریخته می شود تا دود بیشتری داشته باشد.

ساعت حدودای دو بعد از ظهر را نشان می دهد که غفوریان جلوی دوربین می رود. او سوار بر ماشینی می شود که صندلی های عقب آن از بادکنک پر شده است. ماشین چند قدم عقب تر می رود و با اعلام حرکت مدیری به سمت درب منزل می آید و متوقف می شود. عشقی از ماشین پیاده می شود و می گوید: نوکرتونم... بعد به سمت پدرش می آید و با در آغوش گرفتن او می گوید: بابا... بیمارتم!

در همین حین مدیری را می بینم که علاوه بر نگاهش روی مانیتور به این جملات عشقی لبخند می زند و این نشانه رضایت او از این سکانس است.

یکی دیگر از بازیگران امروز گروه فرمیسک فاریا است که هنوز بازی اش شروع نشده و مدتی کوتاه او را روی صندلی کنار دیگر عوامل می بینیم.

تا دو هفته آینده قرار بر این است تا لوکیشن های خارجی را تصویربرداری کنند.